محل تبلیغات شما

اون روز رو هیچوقت فراموش نمیکنم

روزی که پر بودم از ترس و هراسو امید و اضطرا

روزی که خونه تی کردیمو میگموقتی زهرا و اجی از خیابون برگشتن٬خاله زنگ زد.

فهمیدم که اتفاقای خوبی قرار نیست بیفته٬درست همونطور که منتظرش بودم

وقتی دوباره تو اون خونه حرف آرشو  پیش کشیدن انگار دنیا رو سرم آوار شد

نفسم بالا نمی اومد ٬دلم میخواست بمیرم٬دلم میخواست خودمو بکشم

گوشی بابا رو گرفتم و سرمو گذاشتم رو بالش پتو رو کشیدمو های های گریه کردم

 

ادامه دارد

مینویسم...یک بار برای همیشه٬و بعد فراموش که چه عرض کنم...

بی آرزو چه میکنی ای دوست؟

برای من هیچکس شبیه پاییز نگاهش نمیشود...

رو ,خونه ,میخواست ,های ,روزی ,اون ,روزی که ,بکشم گوشی ,خودمو بکشم ,بمیرم٬دلم میخواست ,میخواست بمیرم٬دلم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گلچين اخبار و مقالات حيف كه وقت مردنم نيستي .....!!!!! آموزش ابتدایی استودیو ارزان,میکس و مسترینگ حرفه ای